دلم میخواد نباشم، جوری که انگار هیچوقت نبودم
یه بار به علی گفتم اگر خودمو بکشم ممکنه عاملی رو مقصر ماجرا بدونی؟ جوابش
مثبت بود و بعد از چند نفر به عنوان مقصرهای احتمالی نام بُرد. با اصرار بهش گفتم
که این طور نیست و اشخاصی که نام میبری مقصر نیستن. ازش خواستم اینو بدونه که اگر
زمانی انتخاب من مرگ خودخواسته شد، هیچکس در هیچ جای جهان مقصرش نیست.
دیشب در نهایت پوچی، استیصال و ناتوانی فکر کردم که مرگ خودخواسته گزینه چندان
بدی هم نیست. روی کاغذ خودم رو قانع کردم که لازم نیست همه همیشه قوی باشن، لازم
نیست همه بتونن از پس مشکلات بربیان و اصلا آخرش که چی؟! برای چی باید ادامه داد؟!
چرا کاری که خودت میتونی برای خودت انجام بدی رو باید انقدر عقب بندازی تا طبیعت
برات دست به کار بشه؟! به خودم گفتم "مگه همیشه نمیگی آدم باید جایی که توش
اذیته رو ترک کنه؟ خب تو اذیتی، برو". بعد روی همون کاغذ برای خودم نوشتم که
اگر این تصمیم عملی بشه بعد از انجام شدنش روی چه کسایی تاثیر مخرب و پاک نشدنی
میذاره. سه نفر. فقط اسم نفر روی کاغذ اومد و یکی از همون سه نفر علی بود. با خودم
فکر کردم که این تاثیر روی علی یه تاثیر ساده نیست، ممکنه یه هول محکم باشه به سمت
عملی کردن تصمیمی که یک سال پیش با هم قرار گذاشتیم بی خبر از هم انجامش ندیم.
اینجا خوش نمیگذره. من درد دارم، پوچم، خالی ام، مریضم، نمیتونم تحمل کنم، نمیتونم
ادامه بدم، این کاری که میکنم ادامه دادن نیست و صرفا یه گذرانه؛ اما با همه اینها
دلم نمیخواد اثر پاک نشدنی روی زندگی کسی باشم، دلم نمیخواد یک زنجیره بدون پایان
باشم، دلم نمیخواد کسی رو به سمت پایان زندگیش هُل بدم. فقط دلم میخواد نباشم،
جوری که انگار هیچ وقت نبودم و این به نظر ناممکن میاد.
در نهایت از لبه بالکن اتاق کنار اومدم، خودمو زیر پتوم مچاله کردم و برای علی
نوشتم یادته فلان روز هی سعی کردم قانعت کنم که کسی توی تصمیم من برای پایان
زندگیم دخیل نیست؟ گفت یادشه و بعد من براش نوشتم که "اشتباه میکردم
علی". براش گفتم که چقدر مریضم و چقدر افرادی رو در این مریضی مقصر میدونه. بهش
گفتم که کی چه نقشی توی این مریضی داشته و گفتم که چقدر ناتوانم برای ادامه دادن،
برای خوب شدن و برای برگشتن به آدمی که قبل از همه این ماجراها بودم.
از علی پرسیدم "خوب میشم؟". نوشت "معلومه که میشی". قطره گوشه
چشممو پاک کردم. زندگی به تنم، به چشمام، سنگینی میکرد.
Comments
Post a Comment