ما که راهِ رفته‌ایم، باد است که می‌گذرد

 

هیچ چیز از زندگی نمیخواهم. روی یک نقطه ای از زندگی ایستاده ام که هیچ چیز نمیخواهم. چیزی برای جنگیدن وجود ندارد و مثل این است که شوالیه‌ای باشی در جهانی توش صلحی ابدی برقرار است. دیگر چیزی برای جنگیدن وجود ندارد و این شوالیه پیر به خودش، سپر و دست هاش و زخم هاش و شمشیرش نگاه میکند و سر میگیرد بالا و خیره میشود به جهانی که رو به روش غرق در صلح است.
زمانی چیزهایی بود که به خاطرشان به زندگی برمیگشتم. به حیات. چیزهایی بود که احساساتم را از عمق وجود بیرون میکشید و تحریک میکرد. احساسات چیزهایی بود که باهاشان میشد ادعای زنده بودن کرد. حالا احساسات ندارم. شبیه آدمی که دستش را از دست داده و حالا میخواهد لیوانی را بلند کند، همان قدر ناتوان، همان قدر گنگ. زمانی عاشق مردی بودم، برای به دست آوردن کسی تلاش میکردم، برای داشتن پول میجنگیدم، برای برگشتن به صندلی دانشگاه میدویدم، آدم هایی داشتم که نگاهشان میکردم و لبخند میزنم (هنوز هم دارمشان، لبخند را اما گم کردم
)، تفریحاتی بود که حالم را برای چند ساعتی خوش میکرد... خوش... و خوش! چه کلمه غریبی!
حالا آدمی توی زندگیم هست که همین چند وقت پیش قلبم براش می‌تپیده ولی الان دارم ازش فرار میکنم. میدوم و دور میشوم و خودم را وصل میکنم به هزار و یک بهانه که نباشم و نبینم و نبویم و نشنوم.
حالا دوست هام توی زندگیم هستند که هرکدام یک گوشه نشسته اند و خسته تر از من خیره شده اند به این جهان تکراری که دیگر چیزی برای جنگیدنمان ندارد.
حالا روی صندلی دانشگاه نشسته ام و درس ها را یکی بهتر از دیگری فرو میدهم و بعد پس اساتید میدهم و ازشان یک "آفرین" محکم میگیرم، بدون این که خوشحال شوم یا لبخندی بزنم.
حالا موسیقی هایی هستند که به آنها گوش میدهم، موسیقی هایی که سابقا هم بودند و عمیقا ازشان لذت میبردم، اما چیزی را در من بیدار نمیکنند.
حالا غذاهایی هستند که سابقا قلبم برایشان زنده میشد ولی حالا نگاهشان میکنم و هیچ بزاقی توی دهانم ترشح نمیشود.
حالا... حالا... حالا هیچ چیز نیستم. باور کنید هیچ چیز نیستم. جنگ جویی هستم که در جنگ به دنیا آمده، در جنگ بزرگ شده، در جنگ زندگی کرده و حالا در آستانه میانسالگی با صلحی جهانی رو به رو شده.
حالا هیچ چیز نیستم و جهان جای خوبی برای کسانی که هیچ چیز نیستند، نیست.

Comments

Popular posts from this blog

حست چیه؟

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند