دلم میخواست بنویسم از این چند روز. از کبودیای روی دستم که چقدر زشتن و از درد کتفم که نمیذاره قلبم از غصه سبک بشه. از هدیه و قرارداد یک ماهه مون و از بابابزرگ که به طرز باور نکردنی ای این چند روز کنارم ایستاد.

خستم و روزای سختی جلوی رومه.

Comments

Popular posts from this blog

حست چیه؟

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند