ما وارثان درد مشترک... ما آدمهای ساکن خاورمیانه
میخواستم از چیزهای دیگهای بنویسم. از اتفاقاتی که این
حوالی در حال گذرن. اما حالا که دارم اینها رو تایپ میکنم، چند ساعت از سقوط
هرات میگذره. هرات که سقوط کرد، مغز من دیگه جمع نشد. سعی کردم کار کنم تا سقوط
هرات و تسلط طالبان به حاشیه بره اما نرفت. سقوط هرات یعنی سقوط کابل نزدیکه. کابل
که سقوط کنه، طالبان حکومت رو به دست میگیره. تا اون زمان زنهای بسیار زیادی سر
بریده شدن، دخترها به بردگی جنسی گرفته شدن، سر مردها از بدن جدا میشه... آدمها
در راه فرار به سمت مرزها از بین میرن و زندگی... زندگی... زندگی... پس زندگی
کجاست؟! این زندگی نازنینی که از خاورمیانه کم شده، کجاست؟!
ما داریم کشته میشیم. طالبان ما رو میکشه. داعش ما رو میکشه.
کرونا ما رو میکشه. ما جدی جدی داریم میمیریم!
هرات سقوط کرد. توی مشهد تعداد تابوتها از تعداد مُردهها
کمتره. قیمت داروی بیماریای که داره روزانه بالای 500 نفر از ما رو میکشه، در تهران،
نزدیک به سی میلیونه. جاهایی که ازشون خبری نداریم، آدمها در جنگ با فقر شکست
میخورن. جهان دست زیر چونه زده و داره نگاه میکنه که چطور زندگی نکرده از روی
زمین حذف میشیم.
Comments
Post a Comment