میم گفت عصر میاد دنبالم، می‌برتم خونه و واسم سوپ می‌پزه به یاد تمام روزهای پاییز گذشته که من توی اتاق مشترکمون خسته از پنیک اتک شدن، دراز می‌کشیدم کف اتاق و میم سوپ می‌پخت شاید کمی بهتر شم. میم... میم عزیز من.

Comments

Popular posts from this blog

حست چیه؟

چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند